سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهترینِ برادران، کسی است که هرگاه او را از دست بدهی، پس از او زندگی را دوست نداشته باشی . [امام علی علیه السلام]
طلبگی
 
مبحث عدالت-رسانه ملی وطلبه سیرجانی

فساد درجامعه ریشه بسیاری ازخوبی ها را می خشکاند.

فساد چیست؟فاسد کیست؟کسی که میلیاردها میلیارد ثروت بیت المال را بالا کشیده وکسانی که هکتار هکتار زمین های مردمی را ربوده اند،لیاقت چه نامی جزمفسد فی الارض را دارند.

وحکم اسلام درمورد اینها چیست؟

وظیفه رسانه دراین باره چیست؟

متاسفانه درنظام اسلامی عده ی بسیاری به سبب خواب ماندن حزب الله وسستی بیش ازحد مسئولین ازطریق راه های مختلف فساد انگیز دست به غارت بیت المال زده اند وروز به روز ثروت وقدرت خود را افزون می کنند.

جمع کثیری که به واسطه شل آمدن مسئولین درمقایل آنها وبعضا همراهی بعضی مسئولین با آنها به غده های سرطانی تبدیل شده اند که درنهاد ها ومکانهای مخلف ریشه دوانده اند.

حدود 10سال ازفرمان 8ماده ای آقا خطاب به مسئولین می گذرد و10سال است که فرمان ایشان برروی زمین مانده وهرسال برایش یک سالگردی می گیرند.اما چه کسی باید به این فرمان عظیم اهتمام ورزد،چه کسانی باید برای تحقق آن قدم به میدان گذارند.


سوال بسیاری ازمردم این است که شعار مسئولین را کی پایانی هست؟شعارهایی مثل :برخورد قاطع،برخورد سریع،کمیثه ویژه،عبرت گیری مفسدان و...که عملی درخور را درخود جای نداده اند چه وقت تمام می شود؟

آیا راه برخورد با مفسدین نازکردن برای آنهاست؟!!

نازکردنهایی چون :اگر فلان بدهکاربانکی زودتر معوقات را تحویل دهد یک امتیاز ویژه برای آنهاست وازفلان مجازات معاف می شود.

خب این امتیازها که الی ماشاالله دراختیارشان هست!

آیا راه برخورد بامفسدین،چه اقتصادی ،چه امینی،وچه اخلاقی این جورکوتاه آمدن ها درمقابل آنهاست واین جورضعف نشان ها واصرار کردنهای کذایی است؟!!!

مثلا فلان کسی که 100میلیارد گرفته وپس نداده است باید نازش را کشید؟!وبه اومزایاداد؟!!

نه این غلط است-باید اورا دستگیرکرد-چهره اش را نشان داد،آبرویش را برد(کسی که بااین فسادها برای خود آبرویی نگذاشته،نباید برای اوآبرویی قائل بودویکی اریشه های مشکلات انقلاب ما شطرنجی نشان دادن چهره مفسدین می باشد)واورا درملاعام اعدام کرد-اموالش را غصب کرد.ازراه مستقیم وغیرمستقیم.

حساب اورا ببندند(که البته قصه بانکها هم قضیه ای است برای خودش) باید اورا نقره داغ کنند –نه این که او درجزیره کیش حالش را بکند وماهم التماسش را.

کسانی که 50هکتار زمین را درسیرجان ربودند چه کسانی هستند؟واین پرونده برای چه زمانی است؟وچرا با آن برخورد قاطع نمی شود؟!!!

وآغاز حرکت طلبه سیرجانی هم همین زمین خواری 50هکتاری است که مسئولین حتی حاضرنشدند که ذره ای اهمیت قائل شوند.

واما وظیفه حزب الله چیست؟

بنشیند که آقیان مسئول خوب بخوابند؟!!!نگاه کند که آقایان مسئول خود با کدام مفسد زد وبند می کنند؟

پس قانون اساسی چه میشود؟اصل هشتم قانون اساسی جایگاهش چیست؟چرا بعد از33سال ازپیروزی انقلاب اسلامی وتدوین قانون اساسی هنوز لایحه ای برای اجرای این اصل که اصل امربه معروف ونهی ازمنکر است ازسوی آقایان مسئول تهیه وتدوین نشده است؟!!!-برطبق قانون اساسی مردم حق نظارت دارند وحق امربه معروف ونهی ازمنکر حتی به دولت وهمه قوا

چرا حزب الله هم به این اصل وظرفیت عظیم توجهی ندارد واگر این ظرفیت عظیم به کارافتد بسیاری مشکلات حل خواهد شد.

اما رسانه ملی دراین باب(عدالت)جایگاهش چیست؟وظیفه اش کدام است؟

چرا نباید برنامه هایی صریح وشفاف تولید شود که به مبحث عدات بپردازد.

اما این روزها برنامه خوب راز که بامدیریت نادر طالب زاده هدایت می شود به مبحث عدالت می پردازد.اول اینکه توصیه می کنم هرشب این برنامه را ببینیدواما بعد...

قرار بود برنامه اول ازسری برنامه راز درماه مبارک رمضان به موضوع عدالتخواهی وحکت عدالتخواهانه طلبه سیرجانی باحضور خود حاج آقا جهانشاهی(طلبه سیرجانی)بپردازد.

با چند نفرازدوستانمان به همراه حاج آقا وبه دعوت نادرطالب زاده ازایشان به تهران رفتیم. (البته قرار بود فقط طلبه سیرجانی دربرنامه راز حضور داشته باشد ونه بقیه دوستان-ما فقط همراه حاج آقا بودیم)

به دیدار آقای طالب زاده رفتیم وحاج آقا صحبتهایشان را کردند وگوشه ای ازحرکت عظیم عدالتخواهانه را شرح دادندوقرار شد برنامه روز اول ماه رمضان روی آنتن رود.

خب ماهم منتظربودیم ولی خبررسید که صدا وسیما باحضور آقای جهانشاهی مخالفت کرده ورایزنی های نادر طالب زاده هنوز ادامه داد.بعد ازدوروز وقبل ازبرنامه راز باحضور سلیمی نمین آقای طالب زاده خبردادند متاسفانه دو نهاد احتمالا یکی قوه قضائیه ودیگری نهاد گمنام باحضور حاج آقابه طور جد مخالفت کردند وحضور ایشان منتفی است.

این قسمتی ازقضیه بود ولی برای ما وبسیاری دیگر سوال است:رسانه ملی که خودرا گل سرسبد اهل همه محفل می داند وازخوبی برنامه هایش می گوید به این سوال پاسخ دهدکه چرا درسانه ملی(نه رسانه انقلاب اسلامی)درتمام شبکه ها انواع سریال های مبتذل مثل ساختمان پزشکان،انواع فیلمهای صهیونیستی –انواع موسیقی های حرام-انواع روابط نامربوط دختر وپسرجای وسیعی برای خود دارد ولی بحث عدالتخواهی وبحث این سوال که چرا حرف آقا 10سال است زمین مانده وطلبه سیرجانی می خواست آنرا مفصل شرح دهد حتی به قدریک ساعت ونیم هم جاندارد.

(کشتند بسیاری خود را که دراین سال هاکلمه ای ضد نظام ازطلبه سیرجانی شکارکنند واورا ضد نظام معرفی کنند اما نه تنها موفق نشدند بلکه این سرباز کوچک والبته پرافتخار آقا مدال "شکر الله مساعیکم" را ازحضرت ایشان(امام خامنه ای)دریافت کردند.)

جواب گویند مسئولین مدعی صدا وسیما!

چرا باید حتی مجریان زن ومرد وحتی درتبلیغات اکثربرنامه ها حد ومرز شرعی را زیرپاگذارند واقدامات خلاف شان انقلاب اسلامی انجام دهند ولی حزب الله حق ندارد درسانه ملی فریادی بزند که ایها الناس حرف آقا ومولایمان امام خامنه ای(حفظه الله تعالی)روی زمین مانده!


همه این مسئولین متخلف نون ونمک زندگی خود را مدیون حزب الله هستند.حزب الله درجبهه ها جنگید ودشمن را بیرون راند ولی عده ای دیگرکه حتی سیلی هم برای این انقلاب نخوردند پروارشدند ومفسد.

دستگاه های ثروت وقدرت تمام رسانه ملی را دبرگرفته اند وحق نفس کشیدن به حزب الله را نمی دهند-جالب آنکه امثال فتنه گرانی که درسال 88فتنه عظیمی ایجاد کردند ونظام اسلامی را با چالش روبرو ساختند جایگاه برتر ووسیع تری دررسانه ملی دارند.

آیا طلبه سیرجانی به عنوان یک سرباز کوچک حضرت آقا حق ندارد که درصدا وسیما حرفش را به گوش مردم برساند؟

البته این حرف ها حرف های ناامید کننده نیست ،این حرفها هشداری است به مفسدین ،به مسئولین خطاکار،وبه رسانه ملی که خود را اصلاح کنید وگرنه جایی برای ماندن ندارید وباید ریشه کن شوید ونابودی آن کسانی که حزب الله را جدی نمی گیرند ویا باآن به مبارزه می پردازند حتمی است.

والسلام

نقل از eshghali3.persianblog.ir


نوشته شده توسط وحید 90/5/31:: 11:0 عصر     |     () نظر
 
ماجرای گفت و گوهای انتقادی،قهوه خانه میکونوس و سیلی محکمی که ارو

کجا بودیم!کجا هستیم!به کجا میرویم!

اشاره: نگاه کلان راهبردی و همه جانبه به مسائل کشور و تنظیم فهرست نقاط قوت وضعف نظام آخرین مطالبه رهبر انقلاب از نخبگان حوزوی و دانشگاهی در دیدار اخیر خود با کارگزاران نظام است. رویکرد متفاوت ایشان به مسائل کلان و بیان فهرستی از نقاط ضعف و قوت نظام را شاید بتوان نقطه عطفی در پرداختن نخبگان به مسائل کشور در فضای عمومی دانست.

حسنیه امام خمینی و سیلی به غرب

ایشان در تبیین این نگاه فرمودند: «من با یک نگاه دیگرى مسائل کلى کشور را مطرح میکنم، و این براى ما مهم است. چرا مهم است؟ اولاً اطلاع از وضع کلى کشور و اینکه ما کجا قرار داریم، به کجا رسیده‌ایم، از کدام طرف باید برویم، خیلى مهم است، همیشه مهم است؛ لیکن امروز بالخصوص اهمیت بیشترى دارد و شاید بشود گفت به خاطر اوضاعى که بر دنیا حاکم است، اهمیت مضاعفى دارد.خب، در یک چنین شرائطى، ما باید خودمان را یک بازشناسى بکنیم، ببینیم ما در چه وضعى هستیم. البته در این نگاه کلى بایستى واقع‌بینانه نگاه کنیم؛ خودمان را نبایستى دچار خطا کنیم؛ یکسونگرى نکنیم. ما نقاط مثبتى داریم، نقاط منفى‌اى هم داریم؛ هر دو را ببینیم.»

و همین سخنان بهانه‌ای شد برای انتشار سلسله مطالبی با رویکرد نقاط ضعف و قوت نظام و آنکه کجا بوده‌ایم، کجا ایستاده‌ایم و به کجا می‌رویم؟

گروه سیاسی- علی نادری: تنش‌زدایی در سیاست خارجی. اگر مواضع مسئولین ارشد سیاست خارجی جمهوری اسلامی در دهه 70 و اوایل دهه 80 را بررسی کنیم، شاید پر بسامدترین واژه، همین اصطلاح باشد. رویکردی که بر مبنای آن دولت‌های پس از جنگ حداقل به مدت 16 سال تلاش کردند، به شیوه‌های مختلف حسن نیت خود را به طرف‌های خارجی ثابت کرده و از طرف مقابل اعتماد و روابط حسنه طلب کنند.

 هر چند در سال‌های ابتدایی این تغییر رویکرد در سیاست خارجی ایران انقلابی که به تازگی از جنگی هشت ساله در مقابل همه تحریم‌های جهانی، پیروز بیرون آمده بود - به دلیل اعتماد زیاد به دولت هاشمی رفسنجانی، و فضای بسته مطبوعاتی حاکم بر دولت سازندگی ـ انتقادهای چندانی رسانه‌ای نشد، اما تدریجا و با نمایان شدن تاثیرات این منش در روابط جمهوری اسلامی با کشورها انتقادات جریانات انقلابی به رسانه‌ها کشیده شد.

آنچه در این انتقادات از همه پررنگ‌تر بود، کوتاه آمدن از اصول انقلابی در سیاست خارجی به بهانه تنش‌زدایی و ایجاد فرصت چیرگی برای طرف مقابل با کوتاه آمدن‌های غیر موجه به امید رسیدن به جایگاهی مقبول در میان قدرت‌های جهانی بود. رویکردی که در سال‌های بعد و دولت اصلاحات نیز ادامه داشت و در دیدار اخیر رهبر معظم انقلاب با کارگزاران نظام مورد انتقاد قرار گرفت: «هر وقت ما کوتاه آمدیم، یک خرده‌اى سست برخورد کردیم، آنها پرروتر شدند. نخیر؛ ایستادگى جمهورى اسلامى، تصریح به شعارهاى انقلاب، تصریح به مبانى انقلاب، عزت ما را در دنیا بیشتر کرده است.»

و شاید سلسله گفت‌وگوها با مقامات اروپایی را که در آن دروه با عنوان "گفت‌وگوهای انتقادی" مشهور شد، بتوان یکی از جدی‌ترین محورهای رویکرد تنش‌زدایانه در دولت سازندگی دانست. هر چند سرانجام این گفتگوها، زمینه‌سازی برای محکوم کردن سران جمهوری اسلامی در دادگاهی معمولی در آلمان و به دلیل ماجرای قهوه‌خانه میکونوس بود!

"گفت‌وگوهای انتقادی" که مبنای آن حضور ایران در میز مذاکره با مقامات اروپایی برای بررسی انتقادات اروپا از ایران! وسپس تلاش برای رفع آن انتقادات بود، در همان زمان و با جدی شدن ماجرای دادگاه میکونوس مورد انتقاد جدی رهبر معظم انقلاب قرار گرفت.

ایشان در دیدار تاریخی خود با معلمان و کارگران در اردیبهشت 76 و همزمان با اوج گرفتن ماجرای میکونوس در انتقاد از این گفت‌وگوها عنوان کردند: «به خیال خودشان، دولت ایران را مى‌ترسانند و مى‌گویند ما گفت‌وگوهاى انتقادى را قطع مى‌کنیم. به درک که قطع مى‌کنید! اگر انتقادى هست، ما از شما انتقاد داریم. اسم این گفت‌وگوها، از اوّل غلط بود. من از اوّل هم مى‌گفتم که بگویید این گفت‌وگوها، انتقاد دو طرفه است. اگر انتقادات، انتقاد دوطرفه است، ما بیشتر از شما انتقاد داریم، تا شما از ما. شما چه انتقادى دارید؟ انتقاد شما به این است که چرا ما به اصول اسلامى خود پایبندیم! این، افتخار ماست. ببینید دشمنان ملت ایران، چقدر وقیح ، ظالم، غیرمنصف، پررو و بددلند!»

اما در شرایطی که تلاش برای تنش‌زدایی و تن دادن دیپلمات‌های ایرانی به نشستن بر سر میز "گفت‌وگوهای انتقادی" موجب شده بود تا طرف اروپایی برای ادامه جلسات انتقادی خود از ایران شرط گذاشته! و حتی اقدام به محکومیت قضایی دولتمردان جمهوری اسلامی کند، رهبر معظم انقلاب با ورود مقتدرانه به این موضوع، ماجرای قهوه‌خانه میکونوس را به یک پیروزی بزرگ در عرصه سیاست خارجی ایران تبدیل کردند. پیروزی بزرگی که ایشان در دیدار اخیر و راهبردی خود با کارگزاران نظام از آن با عنوان "سیلی محکمی که اروپا از همین حسینیه خورد!" یاد کردند.

امیر علی صفا در وبلاگ خود به شرح این سیلی تاریخی پرداخته است. وی با اشاره به ماجرای قهوه خانه میکونوس می‌نویسد:

پنج‌شنبه 26 شهریور ماه 1371، حادثه‌ای در یک رستوران یونانی اما پاتوق ایرانی‌ها به نام میکونوس در منطقه "ویلمرسدورف" برلین رخ می‌دهد. ساعت حدود 22:50 ناگهان سه فرد مسلح وارد رستوران می‌شوند. یکی نزدیک در ورودی و دومی در قسمت جلویی رستوران می‌ایستند و نفر سوم نیز مسلسل به دست وارد قسمت پشتی رستوران که شش ایرانی در آنجا دور یک میز نشسته بودند رفته و همه آنها را به رگبار می‌بندد. از جمع افراد حاضر در رستوران چهار نفر در جا کشته می‌شوند و یک نفر نیز به شدت زخمی می‌شود و چهار نفر دیگر نیز جان سالم به‌در می برند.

دادگاه میکونوس/

در این حادثه "صادق شرفکندی" دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران، "همایون اردلان" نماینده حزب دمکرات کردستان ایران در آلمان،‌ "فلاح عبدلی" نماینده حزب دمکرات کردستان ایران در اروپا، "نوری دهکردی" کارمند صلیب سرخ، کشته می‌شوند.

یک سال بعد از این واقعه، دادگاهی در آلمان به ریاست "فریچوف کوبش" پیگیر این ماجرا می‌شود و پنج سال بعد، در 21 فرودین 76 طی حکمی که مدرک اصلی آن شهادت "ابوالحسن بنی صدر" است، "کاظم دارابی" از اتباع ایرانی و "عباس رحیل" تبعه لبنانی به حبس ابد و "یوسف امین" و "محمد اتریس" هر دو از اتباع لبنان به ترتیب به 11 و 5 سال زندان محکوم می‌شوند و مهم تر از اینها در ادامه‌ی رای در حکمی طنز گونه و با شهادت اپوزسیون خارج نشین، مسولین طراز اول جمهوری اسلامی متهم به صدور دستور قتل مخالفان بی خطر خود می‌شوند.

در واکنش به این اقدام دولت آلمان، دکتر ولایتی (وزیر امور خارجه وقت ایران) در مرحله‌ی اول، سفیر آلمان را فرامی‌خواند و مراتب اعتراض خود را بیان می‌کند، متعاقب آن آلمان سفیر خود را از ایران خارج می‌کند و چهار دیپلمات ایرانی را از آلمان اخراج می‌کند. متقابلاً ایران هم سفیر خود را از آلمان فرا می‌خواند. اینجاست که تمام کشورهای اروپایی در اقدامی بی سابقه و البته شتاب زده، جهت تحت فشار قرار دادن ایران، تمام سفرای خود را از ایران خارج می‌کنند و متقابلاً ایران نیز سفرای خود در اروپا را فرا می‌خواند و این اوج شکل گیری بحرانی بی‌سابقه است که می‌تواند حتی پایه‌های حیات سیاسی یک کشور را نیز به خطر بیاندازد.

در اکثر قریب به اتفاق منابع لاتین، قضیه این دادگاه را تا همین جا ذکر کرده و هیچ اشاره‌ای به ادامه‌ی جریان و نحوه خاتمه یافتن آن نداشته‌اند.

سیلی تاریخی به اروپا

یک ماه از صدور رأی گذشته و اردیبهشت 76 فرا رسیده. غرب و صهیونیسم حساب تمام کارها را کرده اند، همه‌ی سفرای کشورهای اروپایی خارج از ایران مشغول استراحت هستند، یک بحران تمام عیار و فلج کننده! چشم‌ها به "حسینه‌ی امام خمینی" واقع در انتهای خیابان فلسطین در تهران است. معلمان به دیدار ره‌بر انقلاب رفته اند و البته اروپا منتظر است تا عقب نشینی طبیعی و ناگزیرانه بلند‌پایه ترین مقام ایران را بشنود.

حسنیه امام خمینی و سیلی به غرب

 

رهبر حکیم انقلاب شروع به سخنرانی می‌کنند:

«همین آقایان اروپایی‌ها؛ همین‌هایى که دیروز در لوکزامبورگ نشستند و ریش‌های‌شان را هم‌قد کردند و با هم حرف زدند و حکمت(!) صادر نمودند، ده‌ها کشور دنیا را استعمار کرده‌اند. اگر استعمار و تضییع حقوق ملت‌ها گناه است، این گناه فقط بر گردن همین دولت‌هایى است که نمایندگانشان دیروز نشستند و راجع به ایران حرف زدند که حقوق بشر را رعایت کند!»

بعد هم از پرکشته ترین دو جنگ جهانی که همین‌ها با هم به وجود آوردند، سخن گفته و از کارخانه‌های سلاح شیمیایی در عراق که همین اروپایی‌ها ساخته بودند. پشت تریبونی که همه منتظر عقب نشینی ایران بودند، یکی یکی جنایات اروپا را برشمرد، از بوسنی گرفته تا قانا، و دست آخر هم آب پاکی را رو دست‌شان می‌ریزند:

«مگر کسى اهمیت مى‌دهد که اینها چه گفته‌اند؟ البته دستگاه دولتى ما که بحمداللَّه مواضع بسیار خوبى در مقابل حرکت‌هاى زشت اینها داشته است، از حالا به بعد هم بایستى با کمال قدرت عمل کند و در مرحله اوّل، سفیر آلمان را فعلاً تا مدّتى نباید راه بدهد که به ایران بیاید. بقیه هم که مى‌خواهند به عنوان یک حرکت به اصطلاح آشتى‌جویانه برگردند، مانعى ندارد. خودشان رفته‌اند، خودشان هم برمى‌گردند. دیدند که رفتن‌شان هیچ اهمیتى ندارد. اینها مى‌خواهند برگردند، مانعى ندارد؛ اما در رفتن سفراى ایران به کشورهاى آن‌ها، هیچ عجله‌اى نباید بشود. باید سرِ صبر و فرصت ببینند چه چیزى مصلحت است؛ هر چه که عزّت اسلامى اقتضا مى‌کند - همان طور که همیشه گفته‌ایم - همان گونه عمل کنند.»

«این نکته را، هم اروپایی‌ها و هم دیگران بدانند. اروپا خیال نکند که ما به او احتیاج داریم؛ ابداً. ما به اروپا هیچ احتیاجى نداریم. ما کشور خودمان را مى‌توانیم بدون اروپا هم اداره کنیم. حالا فرض کنید، اگر چهار قلم کالاى لوکس و تجمّلاتى از فلان جا مى‌آید، نیاید؛ چه اهمیتى دارد. آنچه که مورد نیاز ملت ماست، در داخل تولید مى‌شود و اگر هم چیزى باشد که ما لازم داشته باشیم، خیلى از کشورها هستند که صف کشیده‌اند تا به ما بفروشند. چه نیازى به این چند دولت کشور اروپایى است که خیال مى‌کنند صاحب دنیا هستند؟!»

پس از این سخنرانی، سفرای اروپا یکی یکی و به‌تدریج در آخرین مرحله نیز سفیر آلمان به ایران بازگشت تا این پایانی باشد بر ماجرای قهوه خانه میکونوس!

رهبر انقلاب اسلامی در سخنان راهبردی خود در دیدار اخیر با کارگزارن نظام و با تاکید بر اعتبار بین‌المللی ایران به عنوان یکی از نقاط مثبت نظام، ضمن اشاره به این ماجرا اینچنین از این سیلی تاریخی یاد کردند:

«اعتبار بین‌المللى. بنده موافق نیستم با این نظر که امروز وضع ما از لحاظ بین‌المللى وضع منفى است؛ به هیچ وجه. گاهى این مسئله در بعضى از اظهارات شنیده می‌شود، گفته می‌شود. نخیر، امروز وضع ما از لحاظ بین‌المللى بسیار خوب است. امروز جمهورى اسلامى در فضاى سیاست بین‌المللى، به عنوان یک کشور محترم، اثرگذار، معتبر و متنفذ در دنیا شناخته شده است.

این عزت بین‌المللى را که ناشى از عوامل خاص خودش است -حضور مردم، ایستادگى مردم، شعارهاى روشن و واضح انقلاب در دست و زبان مردم و مسئولین- فلان حرکت یک دولتى در یک گوشه‌ى دنیا که حالا یک دهن‌کجى‌اى می‌کند، یک حرفى می‌زند، نمی‌تواند خدشه‌دار کند. این حرکت‌ها همیشه بوده. بعضى خیال می‌کنند اگر امروز فلان دولت مستکبر، چه در اروپا، چه در غیر اروپا، نسبت به جمهورى اسلامى یک حرفى می‌زند، یک چیزى می‌گوید، یک اظهارنظرى می‌کند که اهانت‌آمیز به جمهورى اسلامى است، این معنایش تنزل رتبه‌ى جمهورى اسلامى است؛ نه، اینها هر وقت توانستند، کردند.

آن زمانى هم که ما متأسفانه یک مقدارى در مقابل دشمن کوتاه مى‌آمدیم، از این کارها می‌کردند. اینجور نیست که ما حالا چون ایستادگى کردیم، چون استقامت به خرج دادیم، بگوییم اینها را سر لج آوردیم؛ نه. یک روزى در خطابه‌هاى مسئولین‌مان مناقب آمریکا ذکر می‌شد؛ همان روزها رئیس جمهور وقت آمریکا با سبک‌سرى تمام، ایران را به عنوان محور شرارت معرفى کرد!

یک روزى یکى از دولت‌هاى اروپایى نسبت به جمهورى اسلامى اظهار علاقه و ارتباط و اینها می‌کرد؛ همان دولت سر قضیه‌ى قهوه‌خانه‌ى میکونوس دادگاه تشکیل داد، مسئولین درجه‌ى یک کشور را در آن دادگاه متهم کرد! دولت‌هاى اروپایى با آنها هم‌دست شدند، همه‌شان سفراى خود را از تهران فراخوانى کردند؛ اینها که یادمان نرفته. خواستند سیلى بزنند، البته سیلى سخت‌ترى خوردند. از همین حسینیه آنچنان سیلى‌اى خوردند که بعد تا مدت‌ها دنبال علاجش بودند! هر وقت توانستند، آنها درصدد سیلى زدن برآمدند.»

نقل از رجانیوز

 


نوشته شده توسط وحید 90/5/18:: 5:55 عصر     |     () نظر